قدیماانس والفت بیشتر بود دل مردم بهم نزدیکتر بود
همه ازدرد هم آگاه بودند بفکرچاره و یک راه بودند
درون خانه ها چند خانواده کنارهم همه خوشبخت وساده
خبرازچشم و همچشمی کجا بود دل هرمردو هرزن باصفابود
کدورت بینشان راهی نمیدید برای مرد.زن صبحانه میچید
دل مردم مثال آب روشن درون خانه هاگل بود وگلشن
میان خانه بد حوض قشنگی به شیرآب چسبیده شیلنگی
زمستان یخ شکستن ...
نمونه پیامک رسمی تبریک عید نوروز 1394
دوست داشته باشید و زندگی کنید ، زمان همیشه از ان شما نیست...
اما خدا را شکر که نوروز هر سال این فکر را به یادمان می آورد
پس نوروزت مبارک که سالت را سرشار از عشق کند...
سال و مال و فال و حال و اصل و نسل و بخت و تخت
سلاممیخواهمیک نسخه سحرآمیزبهکسانی بدهمکه
دوسشون دارموازضعف اعصاب وسوزش وتپشقلب رنجمیبرند…
تایکموضوعیپیشمیادزودقاطیمیکنندوعصبانیمیشوند.
یکسیب خنک(یخچالی) رارندهکنید + داخلاین پالودهء سیب یکقاشق چایخوری تخم بادرنجبویه (فرنجمشک) اضافهکنید + یکاستکانعرقبهارنارنج + یکاستکانعرقبیدمشکاضافهکنید. یکقاشققبلازخوابصبحیاظهروشبمیلکنید.
اینمعجونسحرآمیز اعصابراآرام میکندوقلبرااز سوزشوتشنج بازمیدارد وخوابآرامی درپیخواهدداشت.
خسروشکیبایی:
ماهیمون هی میخواست یه چیزی بهم بگه،تا دهنشو باز میکرد
آب میرفت تو دهنش، و نمیتونست بگه. دست کردم تو آکواریوم درش آوردم. شروع کرد از خوشحالی بالا پایین پریدن. دلم نیومد دوباره بنداز مشاونتو. اینقدر بالا پایین پرید،خسته شد خوابید. دیدم بهترین موقعه تا خوابه دوباره بندازمش تو آب. ولی الان چند ساعته بیدار نشده. یعنی فکر کنم بیدار شده، دیدهاند اختمش اون تو،قهرکرده خودشوزدهبهخواب...!
اینداستان رفتار مابا بعضی آدمای اطرافمونه. دوسشون داریم ودوستمون دارند،ولی اونا رو نمیفهمیم؛فقط تو دنیایخودمون داریم بهترین رفتار رو با اونا میکنیم..
خسرو حکیم رابط کتابی دارد از روزنوشتهها و خاطرات خود به نام «من با کدام ابر». در آن داستانی دارد به نام «سه تفنگدار» که مضمون آن به شرح زیر است:
روز سهشنبه در کلاس پنجم دبستان، به دانشآموران گفتم که شنبه امتحان تاریخ و جغرافیا دارید: شفاهی
روز پنجشنبه گفتم: امتحان تاریخ و جغرافیا داریم. همین امروز: کتبی.
همه اعتراض کردند که امتحان قرار نبود امروز باشد و قرار بود شنبه باشد.
همینطور قرار نبود کتبی باشد و قرار بود شفاهی باشد.
گفتم: همین است که هست. امروز است و کتبی است.
هر کس نمیخواهد بیاید جلوی کلاس بایستد.
از کلاس شصت نفری، سه نفر آمدند و جلوی کلاس ایستادند. سوالات را روی تخته نوشتم و بچهها پاسخها را روی کاغذ نوشتند.
وقتی امتحان تمام شد. گفتم: از هر کدام از شما، ده نمره کم میکنم از تاریخ و ده نمره از جغرافیا.
و به این سه نفر بیست نمره میدهم در تاریخ و بیست نمره در جغرافیا.
تا بیاموزید که زیر بار ظلم نروید. درس امروز ما ظلم ستیزی است…
وای که ردپای دزد آبادی ما، چقدر شبیه چکمه های کدخداست؟؟؟؟؟؟
روزی که ردپای به جا مانده، شبيه چکمه های کدخدا بود یکی میگفت: دزد، چکمه های کدخدا را دزدیده، دیگری گفت: چکمه هاش شبیه چکمه کدخدا بوده. هر کسی به طریقی واقعیت را توجیه میکرد.
دیوانه ای فریاد برآورد: که مردم؛ دزد، خود کدخداست، مردم پوزخندی زدن و گفتند: کدخدا به دل نگیر، مجنون است دیوانه است، ولی فقط کدخدا فهمید که تنها عاقل آبادی اوست. از فردای آن روز کسی آن مجنون را ندید و احوالش را جویا شدند که کدخدا میگفت: دزد او را کشته است، کدخدا واقعیت را گفت ولی درک مردم از واقعیت، فرسنگها فاصله داشت، شاید هم از سر نوشت مجنون میترسیدند چون در آن آبادی، دانستن بهايش سنگین ولی نادانی، انعام داشت، پس همه عرعرکنان هر روز در خانه کدخدا جمع میشدند!!!!!
سیمین بهبهانی
انسانهاييهستند
کهديواربلندتراميبينند
وليبهدنبالهمانيکآجرلقميانديوارتهستندکه،
تورافروبريزند ...!
تاتوراانکارکنند ...!
تاازرويتردشوند ...!
مراقبباش !
دستروزگارهلتميدهد؛
وليقرارنيستتوبيفتي،
اگربيتابنباشيوخودترابهآسمانگرهزدهباشي،
اوجميگيري ...
بههمينسادگي ...
توخوبباش،
حتياگرآدمهاياطرافتخوبنيستند،
توخوبباش،
حتياگرهمهازخوبيهايتسواستفادهکردند
توخوبباش،
حتياگرجوابخوبيهايترابابديدادند،
توخوبباش،
همينخوبهاهستندکهزمينرابرايزندگيزيباميکنند
زندگيرقصواژگاناست؛
يکيبهجرمتفاوت،تنهاست ...
يکيبهجرمتنهايي،متفاوت ...
شهرِ بدون مرد، شهرِ درده
قربون شكل ماه هرچی مَرده
قربون اون مردای دلشكسته
قربون اون دستای پینهبسته
مَردای دِه مَردای کاه و گندم، مردای ده مردای خان هشتم
مردای پشت کوه مثل خورشید، تو دلشون هزار جام جمشید
کیسه چپقها به سر شالشون، لشکر بچهها به دنبالشون
بیل و کلنگشون همیشه براق، قلیونشون به راه دماغشون چاق
صبح سحر پا میشن از رختخواب، یکسره رو پان تا غروب آفتاب
چار تای رستمن به قد و قامت، هیکل شون توپ سرشون سلامت
پیام تبریک زیبا برای عید نوروز 93
متن برای پدر و مادر
عید نوروز را به
گلهای یاس بهشت آرزوهایم ،پدر و مادر عزیزم
که عطرشان پایدار ومهرشان ستودنی است
تبریک می گویم
گشت گرداگرد مهر تابناک,ایران زمین
روز نو آمد و شد شادی برون زندر کمین
ای تو یزدان , ای تو گرداننده ی مهر و سپهر
برترینش کن برایم این زمان و این زمین
.
.
این بار می خواهم هفت سین عید را با یاد تو بچینم
سبزه را با یاد روی سبزه ات
سمنو به یاد شیرینی لبخندت
سایه دانه به رنگ چشم هایت
سرکه با یاد ترشی مهربانیت
سیب با یاد تردیه گونه هایت
سکه با یاد درخشش قلبت
سیر با یاد تندی کلامت
با همه خوبی ها و بدی هایت … دوستت دارم
سال نو با تو شوق شکفتنه
حرف عاشقی و از تو گفتنه
نفسای گرمتو شنفتنه
در کنارت توی رویا موندنه
————
سلامت
سعادت
سیادت
سُرور
سَروری
سبزی
و سَرزندگی
هفت سین سفره ی زندگیتان باد
————
متن ادبی و دوستانه
پیام نوروز این است.دوست داشته باشید و زندگی کنید.زمان همیشه از ان شما نیست . . .
.
.
.
متن عشقولانه و فانتزی
اگر چه یادمان می رود که عشق تنها دلیل زندگی است اما خدا را شکر که نوروز
هر سال این فکر را به یادمان می آورد.پس نوروزت مبارک که سالت را سرشار از عشق کند . . .
.
.
.
متن اداری
یا مقلب القلوب و الابصار یا مدبرالیل و النهار
یا محول الحول و الاحوال حول حالنا الی احسن الحال
حلول سال نو و بهار پرطراوت را که نشانه قدرت لایزال الهی و تجدید حیات طبیعت می باشد
رابه تمامی عزیزان تبریک و تهنیت عرض نموده و سالی سرشار از برکت و معنویت
را ازدرگاه خداوند متعال و سبحان برای شماعزیزان مسئلت مینماییم
.
.
.
متن ادبی
سال نو می شود.زمین نفسی دوباره می کشد.برگ ها به رنگ در می آیند و گل ها لبخند می زند
و پرنده های خسته بر می گردند و دراین رویش سبز دوباره…من…تو…ما…
کجا ایستاده اییم.سهم ما چیست؟..نقش ما چیست؟…پیوند ما در دوباره شدن با کیست؟…
زمین سلامت می کنیم و ابرها درودتان باد و
چون همیشه امیدوار وسال نومبارک…
.
.
.
متن زیبا ودوستانه
یادم باشد که زیبایی های کوچک را دوست بدارم حتی اگر در میان زشتی های بزرگ باشند
یادم باشد که دیگران را دوست بدارم آن گونه که هستند ، نه آن گونه که می خواهم باشند
یادم باشد که هرگز خود را از دریچه نگاه دیگران ننگرم
که من اگر خود با خویشتن آشتی نکنم هیچ شخصی نمی تواند مرا با خود آشتی دهد
یادم باشد که خودم با خودم مهربان باشم
چرا که شخصی که با خود مهربان نیست نمی تواند با دیگران مهربان باش
بقیه جملات زیبا در ادامه مطلب…از دست ندید
بر پیکر عالم وجود جان آمد / صد شکر که امتحان به پایان آمد
از لطف خداوند خلیل الرحمن / یک عید بزرگ به نام قربان آمد . . .
تعداد صفحات : 3